ای عشق تو بانوی سیه فام منی
چهارشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ب.ظ
ای عشق تو بانوی سیه فام منی
زیبای خموش عمر و ایام منی
دیری است در این باغ که گلبانگت نیست
ای مرغ غمین که بر سر بام منی
شیرینی و شور بزم جانها بودی
اینک چو شراب تلخ در جام منی
گر خوی تو با رمیدگی همراه است
کی رام منی آهو ی آرام منی؟
یک شمع چو قامتت نمی افروزند
اما تو همان ستاره ی شام منی
گر ننگ به نام عشق کردند چه باک
بدنام بدانی تو و خوشنام منی
هرچند که ناکام گذشتیم ز هم
چون طعم طرب هنوز در کام منی
آغاز تو بودی ام خوشا آن آغاز
شادا به تو چون غم که سرانجام منی
چون چهره ی تو هنوز در تاریکی است
ای عشق تو بانوی سیه فام منی
سیاوش کسرایی
۹۴/۰۴/۳۱
در بی نهاین با درون مایه ی زیباااااااااااا
و اما در وزن با اختلاف فراوان و شاید من اشتباه کنم !!!!
مظلع بیت با وزن رباعی شروع شده در مصرع اول وووووووو بگذریم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایکاش که جای ارمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پس صدهزارسال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی .............. خیام