نگران
جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۴۳ ب.ظ
نگرانی برای ماهی ها، نگرانی برای گُلدانت
مدتی می شود که بُغ کردی، در پسِ میله های زندانت
با خودت قهر کرده ای بیخود، لب به چیزی نمی زنی تا شب!
آرزویت شبیه مولاناست « کوه... آوارگی... بیابانت»
پله های حیات غمگین را، آب و جارو نمی کنی دیگر
عصر ها در محل نمی پیچد، عطر نعناع و سیب قلیانت
فیلمهایت همیشه تکراریست ، نقش هایش به هم نمی آیند
می رسی تا جنونِ تنهایی، باز هم در سکانس پایانت
صنم نافع
۹۴/۰۵/۰۲
خیلی خوشحالم که دوباره میبینمت
خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی[گل][رضایت]
متاسفانه نمیتونم آدرس وبلاگتو لینک کنم، سیستم بلاگفا قبول نمیکنه =(((