دنیای راز دار

آخرین مطالب

ز خود بی خبرم

پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ق.ظ
قصه ام با تو همین است ز خود بی خبرم
نه شبم هست و نه روز و نه قرار دگرم
رفتی و فاصله ها با من حیران گفتند
قصه ای را که ندانستم و آمد به سرم
مثل یک تکۀ سرگشتۀ افتاده به موج
من در اندیشۀ بی ساحل تو غوطه ورم
رسم این است که من ناز کنم تا تو نیاز
من ِ لیلا ز تو مجنون تر و دیوانه ترم
اندکی گفتم و این قصه دراز است هنوز
که شب عشق تو را نیست هوای سَحَرم
سوگل مشایخی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۲
دنیا ...

نظرات  (۲)

سلااااااااااااام
قامتِ یار زده ، اتشِ غم بر جگرم
در بیابانِ خم اندر غمِ او غوطه ورم
دوش کز مهرو ودادت قمراندر شبِ من
تابشِ نورِ رخش بسته کمر در سحرم ..............................13
پاسخ:
سلام ....مرسی بابت شعر زیبا متشکر
خیلی زیبا بود، خوندنش نصفه شب چسبید =)
پاسخ:
متشکرم خانومم...
:)

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی