تسلیم
شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۴:۴۷ ب.ظ
شکایت از غم پاییز برگ ریز بس است
مرا تبسم گل های روی میز بس است
به آنچه یافته ام قانعم! چه کم چه زیاد
اگر بس است همین چند خرده ریز بس است
همیشه قسمت فواره سرنگون شدن است
تو نیز مثل من ای دوست برمخیز! بس است!
به فکر پرچم تسلیم باش و نامه ی صلح
نه دوست مانده نه دشمن،دگر ستیز بس است
به جای گوهر و یاقوت،سنگ در کف توست
هر آنچه یافته ای را زمین بریز بس است!
فاضل نظری
۹۶/۱۱/۱۴
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.