دنیای راز دار

آخرین مطالب

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

عشق یعنی پدر شوی شب ها ، آمدی بوی خوب نان بدهی 
دخترت از تو ماه میخواهد تو به او قول آسمان بدهی 
عشق یعنی که پاره ی تن تو نذر آزادی وطن باشد 
مادری پیر باشی و تنها ، پسرخویش را جوان بدهی
عشق یعنی اگر گرسنه شدی یاد چشم انتظار ها باشی
گاه گاهی گذر کنی از خویش سهم خود را به دیگران بدهی 
عشق یعنی همیشه مثل خدا مهربان باشی و سخاوتمند
هر کسی کار اشتباهی کرد با محبت به او امان بدهی 
عشق یعنی اگر شکست دلت ، صبر کن عهد خویش را نشکن 
راه اش این است مهربان باشی به عزیز دلت زمان بدهی
ای که چشمت معلم عشق است عشق را از تو یاد می گیرم
منتظر مانده ام که برگردی عاشقی را به من نشان بدهی

مرتضی قلی زاده بابک

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۲۲:۳۰
دنیا ...

پدری با پسرش گفت به خشم که تو  آدم نشوی  جان پدر
گر کسان جامع شر وخیرند از سروپای توبارد همه شر
حیف از  آن عمر که ای بی سر وپا در پی تربیتت کردم سر
دل فرزند ازاین حرف شکست بی خبر روز دگر کرد سفر
رفت از  آن شهر به شهری که شود فارغ از سرزنش تلخ پدر
عاقبت منصب والایی یافت حاکم شهر شد وصاحب زر
چند روزی بگذشت وپس از  آن امر  فرمود به احضار پدر
تاببیند پدر  آن جاه جلال شرمساری برد از طعنه مگر
پدرش  آمد واز راه دراز نزد حاکم شد وبشناخت پسر
پسر از غایت خودخواهی وکبر به سر وپای وی افکند نظر
گفت ای پیر شناسی تو مرا گفت کی میرو ی از یاد پدر
گفت گفتی که من آدم نشوم حالیا حشمت وجاهم بنگر
پیر خندید سرش داد تکان این سخن گفت وبرون شد از در
من نگفتم که تو حاکم نشوی گفتم  آدم نشوی جان پدر.....

 جامی
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۹:۲۸
دنیا ...

تو که با چشمهایت چشمهایم را صدا کردی

تو را باران صدا کردم، چرا توفان به پا کردی؟!

دلم افتاد دنبالت، رسیدم تا در خانه

تو در را بستی و در من، دری از بغض وا کردی.

مرا از پنجره دیدی که غرق دیدنت بودم

نگاهم تارتر می شد، چرا بر شیشه"ها" کردی؟!

تو را باران صدا کردم، چرا بر من نباریدی؟!

تو را توفان صدا کردم، تو آیا اعتنا کردی؟!

بیا و آخرین شبهای عمرم را نگاهی کن

تو که هر شب برای رفتنم از دل، دعا کردی.

دعا کن آسمان، امشب نبیند گریه هایم را

که می ترسم بفهمد با زمینیها چه ها کردی.

دل من کودکی بود و نگاهت مثل یک مادر

چرا در کوچه های شهر، دستش را رها کردی؟!

حسین اسحاقی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۴۹
دنیا ...

لذت دنیا...

داشتن کسی ست

که دوست داشتن را بلد است.

به همین سادگی...!

این روزها

گفتن دوستت دارم!  آنقدر ساده است که میشود  آنرا از هر رهگذری شنید!

اما فهمش...

یکی از سخت ترین کارهای دنیاست

سخت است اما زیبا!

زیباست

برای اطمینان خاطر یک عمر زندگی

تا بفهمی و بفهمانی...

هر دوره گردی لیلی نیست...

هر رهگذری مجنون...

و تو شریک زندگی هر کسی نخواهی شد!

تا بفهمی و بفهمانی...

اگر کسی  آمد و هم نشینت شد

در چشمانش باید

رد  آسمان رد خدا باشد

و باید برایش

از من گذشت

تا به

ما رسید...

 فریدون مشیری 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۰
دنیا ...