دنیای راز دار

آخرین مطالب

تو را باران صدا کردم

سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۹ ب.ظ

تو که با چشمهایت چشمهایم را صدا کردی

تو را باران صدا کردم، چرا توفان به پا کردی؟!

دلم افتاد دنبالت، رسیدم تا در خانه

تو در را بستی و در من، دری از بغض وا کردی.

مرا از پنجره دیدی که غرق دیدنت بودم

نگاهم تارتر می شد، چرا بر شیشه"ها" کردی؟!

تو را باران صدا کردم، چرا بر من نباریدی؟!

تو را توفان صدا کردم، تو آیا اعتنا کردی؟!

بیا و آخرین شبهای عمرم را نگاهی کن

تو که هر شب برای رفتنم از دل، دعا کردی.

دعا کن آسمان، امشب نبیند گریه هایم را

که می ترسم بفهمد با زمینیها چه ها کردی.

دل من کودکی بود و نگاهت مثل یک مادر

چرا در کوچه های شهر، دستش را رها کردی؟!

حسین اسحاقی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۰
دنیا ...

نظرات  (۳)

۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۳ مهدی جباری
بخورید و بیاشامید ولی ناموسا تابلو نکنید.
.
.
.
.
.
.

.

..
زکریای رازی بعد از کشف الکل . . .
..
پیشاپیش 2آذر
ﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪ ﻳﮕﺎنه ﻣﻨﺠﯽ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﺴﺘﯽ،
ﺍﺧﺘﺮ ﺗﺎﺑﻨﺎﻙ ﻋﻴﺶ ﻭ ﻧﻮﺵ ﻭ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﺎﻝ
"ﻣﺤﻤﺪﺍﺑﻦ ﺯﻛﺮﻳﺎﯼ ﺭﺍﺯﯼ" ﻛﺎﺷﻒ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺍﻟﻜﻞ
ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻟﻜﻞ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ۴۳٪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﺒﺎﺭﻛﺒﺎﺩ.
ﺩﻟﺖ ﺷﺎﺩ، ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻗﺮﻣﺰ، ﺳﺮﺕ ﺩﺍﻍ ﻭ ﺻﺪﺍﻳﺖ
ﺩﻭﺭﮔﻪ ﺑﺎﺩ

@nekafun_channel



برگرفته از وب : http://www.nekafun.blog.ir

بهترین وبلاگ سرگرمی تفریحی
فقط یکبار سر بزنید
خوشحال میشیم

www.nekafun.blog.ir
ساده بودیم وسخت شدبرما
 خوب بودیم وزندگی بدشد
آنکه باید به دادمان برسد
آمدو ازکنارمان ردشد!
 هیچکس واقعا نمیداند
آخرداستان چه خواهدشد
 ازهرآنچه که هست بیزاریم
 ازهرآنچه که نیست دلگیریم
همه دلخوشی مان یک چیزاست
اینکه پایان قصه می میریم......

پاسخ:
 هیچکس واقعا نمیداند 
آخرداستان چه خواهدشد
رها کردن شده جزئی گریز ناپذیر از صفتهای انسانی ما آدما.......=(
پاسخ:
داره میشه...

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی