دنیای راز دار

آخرین مطالب

۱۵ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

وضو گرفته ام از بهت ماجرا بنویسم

قلم به خون زده ام تا که از منا بنویسم

به استخاره نشستم که ابتدای غزل را

ز مانده ها بسرایم ؟ ز رفته ها بنویسم ؟

نه عمر نوح نه برگ درختهای جهان هست

بگو که داغ دلم را کی و کجا بنویسم ؟

مصیبت «عطش»و «میهمان ‌ کشی » و «ستم »را

سه مرثیه‌ست که باید جدا جدا بنویسم

چگونه آمدنت را به جای سر در خانه

به خط اشک به سردی سنگها بنویسم ؟

چگونه قصه ی مهمان کشی سنگدلان را

به پای قسمت و تقدیر یا قضا بنویسم ؟

منا که برف نمی آید این سپیدی مرگ است

چه سان زمرگ رفیقان با صفا بنویسم ؟

خبر زتشنگی حاجیان رسید و دلم گفت :

خوش است یک دو خطی هم ز کربلا بنویسم :

نمانده چاره به جز اینکه از برادر و خواهر

یکی به بند و یکی روی نیزه ها بنویسم

نمانده چاره به جز گفتن از اسیر سه ساله

چه را ز ناله ی زنجیر و زخم پا بنویسم

به روضه خوان محل گفته ام غروب بیا تا

تو از خرابه بخوانی...من از منا بنویسم ....

ناصر حامدی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۰۰:۵۵
دنیا ...

غیر از نیــاز و عجز که در کشـــور تو نیست

این مشت خاک تیره ، چه دارد سزای تو ؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۷:۳۶
دنیا ...

می کشد وجودم را ، این تبی که سودایی ست

شرح این جنونمندی ، در توانم امّا نیست

سر به زیر می آیم ، سجده می زنم بر خاک

امتداد موزونی ، می کشاندم تا " نیست "

مشعر و منایم تو ، زمزم و صفایم تو

لیلی جنونت شد ، این دلی که صحرایی ست

زائری که مُحرم شد ، تا که محرمت باشد

در منای جانانه ، ذبح او تماشایی ست

...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۱:۴۱
دنیا ...

گر آخرین فریب تو ، ای زندگی ، نبود 
اینک هزار بار ، رها کرده بودمت 
زان پیشتر که باز مرا سوی خود کِشی
در پیش پای مرگ فدا کرده بودمت
هر بار کز تو خواسته ام بر کنم امید 
آغوش گرم خویش برویم گشاده ای 
دانسته ام که هر چه کنی جز فریب نیست 
اما درین فریب ، فسون ها نهاده ای 
در پشت پرده ، هیچ مداری جز این فریب 
لیکن هزار جامه بر اندام او کنی
چون از ملال روز و شبت خاطرم گرفت 
او را طلب کنی و مرا رام او کنی
روزی نقاب عشق به رخسار او نهی
تا نوری از امید بتابد به خاطرم 
روزی غرور شعر و هنر نام او کنی
تا سر بر آفتاب بسایم که شاعرم 
در دام این فریب ، بسی دیر مانده ام
دیگر به عذر تازه نبخشم گناه خویش
ای زندگی ، دریغ که چون از تو بگسلم 
در آخرین فریب تو جویم پناه خویش

 نادر نادرپور

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۸:۳۴
دنیا ...

شجاعت آن نیست که از آدمهای شجاع تقلید کنی،بلکه آن است که به شیوه ی خود زندگی کنی

و بهای آن را نیز بپردازی.

حتی اگر بهای به شیوه ی خود زیستن ،خود زندگی باشد،

باز ارزش آن را دارد.

زیرا در چنین شیوه ا ی زیستن است که روح به دنیا می آید .

مسیحا برزگر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۸:۲۷
دنیا ...