...
دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۲۹ ب.ظ
امشب کسی به سیب دلم ناخنک زده است
بر زخمهای کهنهٔ قلبم نمک زده است.
این غم نمیرود به خدا از دلم، مخواه
خون است اینکه بر جگر ِ من شتک زده است.
قصدم گلایه نیست، خودت جای من، ببین
ما را فقط نه دوست، نه دشمن، فلک زده است.
امروز هم گذشت و دلت میهمان نشد
بر سفرهای که نان دعایش کپک زده است.
هرشب من، آن غریبه که باور نمیکند
نامرد روزگار، به او هم کلک زده است.
دارد به باد میسپرد این پیام را:
سیب دلم برای تو ای دوست، لک زده است!
مژگان عباسلو
۹۵/۰۴/۲۱