دنیای راز دار

آخرین مطالب

به سوگ من نشسته ای، ولی نمرده ام هنوز

بدان دیار گمشده، تو را نبرده ام هنوز

اگر نبود ترس تو، ازین مسیر بی بلد

خراب تن نمی شدی، چه از ازل چه تا ابد

بخواب من نیامدی، که بی اراده بگذری

تو را نمی دهم به تو، به هر کجا که می بری

تو اتفاق ساده ای، برای خود نبوده ای

تو آخر این دل مرا، به دست  من ربوده ای

سپرده ام به چشم تو، تمام آنچه دیده ام

هنوز هم نگفته ای، ولی بدان شنیده ام

به سوگ من نشسته ای، ولی نمرده ام هنوز

بدان دیار گمشده، تو را نبرده ام هنوز

اگر نبود ترس تو، ازین مسیر بی بلد

خراب تن نمی شدی، چه از ازل چه تا ابد

افشین یدالهی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۰۴:۲۳
دنیا ...

آرامش نه عاشق بودن است،
نه گرفتن دست هایی ک رهایت میکنند..
نه حرف های عاشقانه و قربان صدقه های چند ثانیه ای...
 آرامش حضور خداست،
وقتی در اوج نبودن ها نابودت نمیکند...
وقتی ناگفته هایت را بی  آنکه بگویی میفهمد،
وقتی نیاز نیست برای بودنش التماس کنی!غرورت را تا مرز نابودی پیش ببری،
وقتی مطمئن باشی با او هرگز تنها نخواهی بود..
 آرامش یعنی همین!
تو بی هیچ قید و شرطی خدا را داری.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۵ ، ۰۲:۴۷
دنیا ...

دنیا کوچکتر از آن است
که گم شده ای را در آن یافته باشی
هیچ کس اینجا گم نمی شود
آدم ها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند
و ناپدید می شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی رحم ترینشان در برف
آنچه به جا می ماند
رد پایی است
و خاطره ای که هر از گاه پس می زند
مثل نسیم سحر
پرده های اتاقت را
عباس صفاری


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۳۹
دنیا ...

آرام بگیر امشب، ما هر دو پر از دردیم
در آتش و یخبندان، داغیم ولی سردیم
داغیم، نمی فهمیم تا فاجعه راهی نیست
سردیم، نمی خواهیم از فاجعه برگردیم
از مرهم یکدیگر تا زخمی هم بودن
راهی ست که بی مقصد، با عشق سفر کردیم
شعریم و نمی خوانیم، شوقیم و نمی خواهیم
چشمیم و نمی بینیم، سبزیم ولی زردیم
این فصل پریشان را برگی بزن و بگذر
در متن شب بی ماه، دنبال چه می گردیم؟
بیداری رویایی، دیدی که حقیقت داشت
ما خاطره هامان را از خواب نیاوردیم
تردید نکن در شوق، تصمیم نگیر از خشم
آرام بگیر امشب، ما هر دو پر از دردیم

افشین یداللهی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۳۵
دنیا ...
یک رود و صد مسیر، همین است زندگی
با مرگ خو بگیر! همین است زندگی
با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه
ای رود سربه زیر! همین است زندگی
تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار
دریاست یا کویر؟ همین است زندگی!
برگِرد خویش پیله‌تنیدن به صد امید
این  رنج  دلپذیر همین است زندگی
پرواز در حصار، فروبسته ی حیات
آزاد یا اسیر، همین است زندگی
چون زخم، لب گشودن و چون شمع سوختن
لبخند  ناگزیر، همین است زندگی
دلخوش به جمع‌کردن یک مشت  آرزو
این  شادی  حقیر همین است زندگی
با  اشک  سر به خانه دلگیر  غم  زدن
گاهی اگر چه دیر، همین است زندگی
لبخند و اشک، شادی و غم، رنج و آرزو
از ما به دل مگیر، همین است زندگی
فاضل نظری
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۵ ، ۰۱:۴۰
دنیا ...

حالم بد است مثل زمانی که نیستی

دردا که تو همیشه همانی که نیستی

وقتی که مانده ای نگرانی که مانده ای

وقتی که نیستی نگرانی که نیستی

عاشق که می شوی نگران خودت نباش

عشق آنچه هستی است نه آنی که نیستی

با عشق هر کجا بروی حیّ و حاضری

در بند این خیال نمانی که نیستی

تا چند من غزل بنویسم که هستی و 

تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی

من بی تو در غریب ترین شهر عالمم

بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟
غلامرضا طریقی
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۶
دنیا ...

اول آبی بود این دل ، آخر اما زرد شد

آفتابی بود ، ابری شد ، سیاه و سرد شد

آفتابی بود ، ابری شد ، ولی باران نداشت

رعد و برقی زد ولی رگبار برگ زرد شد

صاف بود و ساده و شفاف ، عین آینه

آه ، این آیینه کی غرق غبار و گرد شد ؟

هرچه با مقصود خود نزدیکتر می شد ، نشد

هرچه از هر چیز و هر ناچیز دوری کرد ، شد

هرچه روزی آرمان پنداشت ، حرمان شد همه

هرچه می پنداشت درمان است ، عین درد شد

درد اگر مرد است با دل راست رویارو شود

پس چرا از پشت سر خنجر زد و نامرد شد ؟

سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می رفت دل

یک نظر روی تـــو را دید و حواسش پرت شد

بر زمین افتاد چون اشکی ز چشم آسمان

ناگهان این اتفاق افتاد : "زوجی فرد شد"

بعد هم تبعید و زندان ابد شد در کویر

عین مجنون از پی لیلی بیابانگرد شد

کودک دل شیطنت کرده است یک دم در ازل

تا ابد از دامن پر مهر مادر طرد شد
قیصر امین پور
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۶:۴۲
دنیا ...

دلم که می‌گیرد، حجم دنیا کمتر و کمتر می‌شود؛
دلم که می‌گیرد، آفتاب مدام رو به زوال است؛
دلم که می‌گیرد، ابرها همه سیاه می‌شوند و بارانی؛
دلم که می‌گیرد، نسیم طوفانی می‌شود؛
اما ...
همیشه دلم که می‌گیرد، خدا نزدیک‌ترین است....

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۵ ، ۰۲:۴۱
دنیا ...

ما آیه‌های عصر خسرانیم

معجونی از تردید و ایمانیم

عهد الست از یادمان رفته‌ست

ما اهل نسیانیم، انسانیم

تبعیدمان کرده‌ست اقیانوس

امواج سرگردان طغیانیم

عالم همه آیات توحید است

با این‌همه، ما بنده  ی نانیم

هم هم‌چنان دلتنگ فردوسیم

هم در صف گندم، فراوانیم

ما آتشیم و عمر ما هیزم

از خاطرات خود گریزانیم

ای آه! اگر سوی خدا رفتی

با او بگو که ما پشیمانیم...

میلاد عرفان پور

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۰۱:۵۶
دنیا ...

ما نوحه می کنیم و عزادار نیستیم

یعنی که عاشقیم و گرفتار نیستیم

تا صبح دسته دسته تو را سینه می زنیم

اما شب نماز تو بیدار نیستیم

عمری اگرچه تشنه ی خونخواهی توییم

در انتخاب راه تو مختار نیستیم

این دستها به دامن لطفت نمی رسند

وقتی لب فرات، علمدار نیستیم

از دست مرگ، سر به سلامت نمی بریم

تا شورِ عشق هست و سرِ دار نیستیم

از زندگی بُریدی و دنیا تمام شد

یک لحظه بی تو باشیم انگار نیستیم

ما را به دام عشق حقیقی دچار کن

ما را که عاشقیم و گرفتار نیستیم

اصغر معاذی

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۵ ، ۱۵:۳۰
دنیا ...